نگاهی به نمایش جنگ و صلح

ساخت وبلاگ

سمفونی ناکوک سازهای عاشق

نگاهی به نمایش جنگ و صلح

  نمایش کمدی- موزیکال جنگ و صلح به کارگردانی میثم یوسفی روایت داستان سازهای سنتی و سازهای کلاسیک  است. کمانچه از سازهای ایرانی و چنگ از سری سازهای کلاسیک، با یک نگاه واله و شیدای همدیگر می شوند. غافل از اینکه برای رسیدن به وصال یکدیگر، مشکلات فراوانی بر سر راه خود دارند.

  جنگ و صلح برداشتی آزاد از داستان رومئو و ژولیت نوشته نمایشنامه نویس شهیر انگلیسی ویلیام شکسپیر در قالب نمایش عروسکی است. نمایش عشق را به عنوان راه حل اصلی دوری از کدورت ها و آرامش دل ها پیشنهاد و در انتها با اجرای ترکیبی از سمفونی سازهای کلاسیک و سنتی بر این مضمون تاکید می کند. جنگ و صلح از سویی یادآور رمان نویسنده روس لئون تولستوی است که خالق شاهکارهای بسیاری از جمله آناکارنیناست. عنوانی که در برگیرنده مضمون نمایش هم هست. نمایش قصد دارد حال و هوای کودکانه و فانتزی را به عنوان زمینه اثر مطرح نماید اما به دلیل عدم هماهنگی ساختاری نمایش با مضمون انتخابی(عدم هماهنگی ظرف و مظروف) موفق عمل نمی کند و بعد از چند دقیقه از شروع نمایش، به ورطه تکرار می افتد. از همین رو نمایش قدرت مجاب کردن تماشاگر برای دنبال کردن تا انتهای داستان را از دست می دهد و در نتیجه به اثری کم جان و کم رغبت تبدیل می شود.

  از سویی دیگر، عشق بین کمانچه و چنگ نمود بارز و اصلی در نمایش پیدا نمی کند و تبدیل به مسئله جدی برای طرح در اثر را پیدا نمی کند. این موضوع حتی در بازی و میمیک بازیگران آن دو هم به چشم نمی خورد. آنها مانند دیگر سازها هیچ ویژگی خاصی که آنها را به عنوان دو دلداه مطرح نماید، وجود ندارد. بر اساس نمایشنامه شکسپیر درگیری و تنش بین دو طایفه که خواستگاه دو دلداه است، آتش دشمنی و کینه در دل ها را برافروخته و شراره های آن زبانه می کشد. در حالی که در جنگ و صلح، حتی اشاره ای هم به ایت موضوع به چشم نمی خورد. حتی اگر نمایش را اقتباسی آزاد از اثر شکسپیر به حساب آوریم، باز هم کنش اصلی در درون درگیری طایفه ای شکل می گیرد که در جنگ و صلح هیچ کدام از اینها نمود عینی پیدا نمی کند.

  راوی نمایش در نقش ساعت مخصوص کلاس های موسیقی انتخاب هوشمندانه ای است که عشق دو دلداده را روایت می کند. روایتی که با تمام تلاش دست اندرکاران نمایش با کمترین ظرافت نمایشی همراه است و  اثر کمی در پیشبرد قصه و ساخت شخصیت ها دارد. اگر شعرهایی که از دهان راوی بیان می شود، از زبان شخصیت های نمایش(سازهای کلاسیک و سنتی) بیان می شد، اثر بخشی بیشتری پیدا می کرد به جای نقطه ضعف به نقطه قوت نمایش تبدیل می گردید.

  یکی از مسائلی که به نمایش آسیب زده مدت زمان بسیار کوتاه آن است. نمایش قصد دارد با استفاده از عنصر ایجاز، در کوتاه ترین زمان حرف خود را بیان کند اما غافل از آنکه زمان اندک نمایش باعث شده مضامین نهفته در اثر به سختی به منصه ظهور برسد و در نتیجه تماشاگر به درک مضمون نمایش نائل نشود. در نتیجه مفاهیم مورد نظر نمایش همگی در سطح باقی می مانند و هیچ کدام به عمق نفوذ نمی کنند.

  موسیقی در نمایش در نمایش های موسیقیایی یک اصل مهم و اساسی است، در حالی که در جنگ و صلح به عنصری تزئینی تبدیل می شود که در بعضی مواقع موجبات تهییج تماشاگر، آن هم برای مدتی کوتاه را به همراه دارد. طراحی لباس و صحنه از نقاط قوت نمایش است و کاربردی درست و معقول پیدا می کند. جنگ و صلح می توانست با کمی دقت و اجتناب از شلختگی در متن و اجرا به اثری موفق و تاثیرگذار تبدیل شود.         

نقد نمایش سلول...
ما را در سایت نقد نمایش سلول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeedmohebi بازدید : 66 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 15:12