نگاهی به نمایش برگشتن

ساخت وبلاگ

 

برنگشتن از مواضع

 

  حسین مسافر آستانه نامی آشنا برای تمام تئاتری های کشور است. به قول خودش چهره تکراری تمام دوره های تئاتری چند سال اخیر است. هنرمندی که همیشه وزن مدیریتی اش بر مراکز خصوصی و دولتی بر وزن  هنری اش چربیده است. برای همین بیشتر او را به عنوان مدیر تئاتری می شناسیم تا کارگردان. اجرای نمایش برگشتن در تئاتر شهر از چهره دیگر او رونمایی می کند. کارگردانی کار بلدی که از دغدغه های خود بر نگشته است.

   برگشتن از چند جنبه قابل تامل است. اول اینکه انتظار بعضی از هنرمندان تئاتری که منتظر هستند تا اثری از یک مدیر فرهنگی را ببینند برآورده می کند. مسافر آستانه کسی است که سال ها برای تئاتر کشور تصمیم گرفته و چه بسا برای تئاتری ها خاطرات خوشایند و ناخوشایند ساخته و حالا در وسط گود ایستاده و خودش را به چالش کشانده تا همه بدانند چند مرده حلاج است. هر چند خودش این دوری و حضور اندک را ترجیع دیگران بر خود عنوان کرده و گفته می خواسته شرایط را برای دوستان تئاتری مهیا نماید تا اینکه خودش اثری را به روی صحنه ببرد که البته این تفکر در نوع خود ارزشمند است. نتیجه عجیب و قابل پیش بینی نیست. تماشاگران در کمال ناباوری با اجرایی خاص مواجه می شوند. خاص از این نظر که اثر در تمام ارکان خود نوآور و خلاق جلوه می نماید. گویا کارگردان تمام انرژی خود را در طی این سال ها ذخیره و حالا در روی صحنه آزاد کرده است. موضوع نمایش تازه و نو نیست. بازگشت رزمندگانی که سال ها پیش در جبهه های نبرد با دشمن گم شده و حالا روی نشان می دهند. فراموش شدگان هشت سال دفاع مقدس با اشک چشم و خون دل مادران و پدرانی همراه است که تا لحظه مرگ از جستجوی نشانی برای گم شده خود دست نکشیده اند. برگشتن با چنین مضمون و اندیشه ای به روی صحنه رفته است. داستان نمایش در باره شخصی به نام عماد است که برادرش در سال های جنگ مفقود شده است. حالا او دستی در ساخت و ساز دارد و می خواهد پروژه ای در خرمشهر را به مرحله اجرا در آورد. عماد شخصی خانواده دوست است و علاوه بر خانواده خودش که شامل زن و دو فرزند است، از مادرش هم مراقبت می کند. اما عده ای با طرح او که ساخت برجی در زمینی در خرمشهر است، مخالفت می کنند و همین موضوع باعث چالش بین او و دوستانش می شود و در نهایت خانواده اش را به مرز متلاشی شدن می برد. در نهایت مشخص می شود در جایی که قرار است پروژه ساختمانی احداث شود، عملیات تفحص برای جستجوی پیکر فرزند شهید خانواده انجام خواهد شد. حال صورت مسئله این است: در چنین وضعیتی چه باید کرد؟ به نظر باید با خیام هم آواز شد که:از جمله رفتگان این راه دراز/باز آمده کیست تا بما گوید راز/پس بر سر این دو راهه آز و نیاز/تا هیچ نمانی که نمی آیی باز.

  برگشتن در زمانی به روی صحنه می رود که گویا جامعه از چنین موضوعی اشباح شده است. نهاد های دولتی و خصوصی تمایل زیادی به طرح چنین موضوعی ندارند. درست یا نادرست همه فکر می کنند دوران بازگشت چنین محموله هایی از دل تاریخ گذشته است. چرا که برگشتن دیگر معنایی مانند سابق ندارد. بازگشتن پیکره های شهدای جنگ در دهه شصت معنایی دارد که در دهه هفتاد ندارد. معنای چنین بازگشتی در دهه هشتاد با سال های پایانی دهه نود، به طور کلی فرق دارد. انگار موضوع دیگر جذابیتی برای افراد ندارد و به غیر از افراد خانواده، مشتاقان زیادی در بین افراد به چشم نمی خورد. گویا در دوران ما موضوع مورد نظر در هاله ای از فراموشی فرو رفته است. شاید یکی از مهمترین دلایل این فراموشی توجه بیش از حد به مسائل مادی و در نتیجه غفلت از ارزش هایی است که زمانی برای جامعه ارج و قربی داشت که البته حالا ندارد.

  متن رئالیستی خیرالله تقیانی پور با اجرای مینمالیستی مسافر آستانه لحظه هایی دیدنی بر روی صحنه بوجود آورده است. شیوه اجرا با توجه به مناسبات تئاتر امروز انتخاب شده است. حقیقت این است که بیان واقعیت های جنگ به شکل عریان و بدون در نظر گرفتن مناسبات امروز نه تنها تاثیرگذار نیست، بلکه در مواردی هم نتیجه عکس داشته و باعث پس زدگی تماشاگر هم می شود. برای همین کارگردان به سراغ شیوه ای رفته که با ایجاد تازه گی و جذابیت حرف نمایش را با تاثیری که در نظر دارد، بر زبان آورد. در نمایش تضاد دو دیدگاه در باره شهری که سال ها زیر هجوم جنگ و بمب بوده بخوبی مشخص است. اولین دیدگاه خرمشهر را شهری آباد می خواهد و دوم دیدگاهی که با چشم موزه به آن نگاه می کند و معتقد است این شهر باید نشانه هایی از جنگ و جفایی که سال ها بر آن رفت را در خود داشته باشد. خرمشهری که باید خرم باشد حالا ویرانه های جنگ را در دل خود دارد. مشکلاتش زیاد است و روحش خونین. خونین شهر در مقابل خرمشهر. این دیدگاه تازگی ندارد. روزی که قرار شد خبر آزادی شهر اعلام شود، این خبر با تاخیر اعلام شد. دلیل آن هم این بود که بعضی ها می خواستند خبر آزادسازی را با نام خونین شهر اعلام کنند اما در نهایت خبر با همان اسم اصلی و همیشگی شهر یعنی خرمشهر همراه بود. زیرکی کارگردان در برگردان اثر اینجاست که از هیچ کدام از دیدگاه هایی که از آن نام برده شد طرفداری نمی کند و صرفا" به طرح آن بسنده می کند.

  هر چند مضمون نمایش اندکی ایده آلیستی و تا حدودی دست نیافتنی است اما نمایش تمام تلاش خود را می کند تا به چنین دیدگاهی مشروعیت بخشد. بازگشت به گذشته و احیای ارزش هایی که زمانی جامعه به آن پایبند بود و رستگاری را در حاکم کردن چنین ارزش هایی می دانست. موضوعی که در دوران معاصر با تضاد زیادی روبرو است. نمایش موضوعی تکراری دارد تا حدی که اگر نمایش ها یا فیلم هایی را با چنین مضامینی به خط کنیم، تعداد زیادی اثر هنری را می توانیم پیدا کنیم. اما آنجه که نمایش را از دیگر آثار مشابه متفاوت می کند، توجه به شکل اجرایی به عنوان یک تجربه زیبا شناسانه در تئاتر است. برای همین نمایش در شکل و قالب اجرایی خود شاخص های زیبا شناسانه را به عنوان شاخص مد نظر قرار می دهد. با همین تفکر بازی بازیگران از شکل معمول و رئال خود خارج شده و تبدیل به بازیگران لگویی شده اند. حرکاتشان شکسته و انعطاف بدنی اشان به کمترین حد خود رسیده است. تنها در قسمت میمیک، حس و انعطاف واقعی به چشم می خورد. در بخش طراحی صحنه هم ایجاز و سادگی در نهایت خود لحاظ شده است طوری که بوسیله چند سکو کوچک و ساده بیشترین تصور از صندلی و میز و اشیای دیگر برای تماشاگر تداعی می شود. موسیقی تاثیرگذار در کنار بازی های خوب و خط کشی شده نمایش را بیش از هر زمان دیگری برای تماشاگر فرح بخش کرده است. مهمترین نکته در طراحی صحنه وجود پرده ای توری در جلوی صحنه و پیش چشم تماشاگران است. این پرده به مثابه فیلتری است که فضای حقیقی را از فضای نمایشی جدا کرده و تداعی گر این حقیقت است که گذشت زمان تاثیر عکس بر روی موضوع گذاشته و گرد فراموشی را بر روی موضوع گسترده است. این پرده بازیگران را تبدیل به تصاویری با پیکسل های درشت شبیه تصاویر روزنامه های سیاه و سفید قدیمی کرده است.

  برگشتن با داستانی متفاوت از نمایش هایی که از این نویسنده دیده ایم، با اجرایی با معیارهای زیباشناسانه و بازی هایی حرفه ای و طراحی صحنه موجز و موسیقی شنیدنی تجربه ای از تئاتر خاص پیش چشمان تماشاگر می گذارد و قدرت کارگردان و گروه اجرایی را به رخ می کشد.    

  

 

        

        

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقد نمایش سلول...
ما را در سایت نقد نمایش سلول دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : saeedmohebi بازدید : 209 تاريخ : شنبه 17 اسفند 1398 ساعت: 20:20